سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

 RSS 

 تعداد بازدید کنندگان
135770

 بازدید امروز: 16

 بازدید دیروز: 17

 Atom 

  وبلاگ تخصصی مهندسی برق دانشجویان 86 شیراز

محبوب ترینِ خلق، راستگوترینشان است . [امام علی علیه السلام]

خانه| مدیریت| شناسنامه | ایمیل



درباره من

وبلاگ تخصصی مهندسی برق دانشجویان 86 شیراز
مدیر وبلاگ : برق86(شیراز)[97]
نویسندگان وبلاگ :
محمد خیاطیان[0]
محسن تجلی فر[0]
سید رشید خاضعی نسب[0]
بهروز ذاکر[0]
عادل طاهری[0]
سارا ستار زاده[0]
فاطمه یوسفیان[0]
فاطمه استوار[1]
محمد علی رستمی[0]
محسن غفرانی جهرمی[0]
زینب باقری[0]
نسیم رضایی[0]
پیمان آقایی[0]
زهره شریفی[0]
نیلوفر محمدی[0]
عباس مهربان جهرمی[0]
فرشید نصر فرد جهرمی[0]
احسان جانکی پور[0]
محسن حضرتی یادکوری[0]
محسن مهرورز (@)[2]

علی عبیری جهرمی[0]
مهسا رضایی[0]
احسان رستمی[0]

این وبلاگ را دانشجویان برق دانشگاه شیراز- ورودی86-تدوین کردند ودر آن مطالبی در خصوص علم الکترونیکو کامپیوتر و فن آوری های نو و مذهب وتاریخ واخبار و...یعنی از شیر مرغ تا جون آدمی زاد بدست میاد

لوگوی من

وبلاگ تخصصی مهندسی برق دانشجویان 86 شیراز

لوگوی دوستان






فهرست موضوعی یادداشت ها

کامپیوتر[26] . برق علم برتر[14] . اخبار[12] . مذهب[7] . سرگرمی[5] . جامعه[3] . 30یا 30[2] . هنر[2] . از برو بچه های همین دانشکده...[2] . تاریخ . ورزشی .


آرشیو

اردیبهشت 87
خرداد87
تیر87
مرداد87
شهریور


حضور و غیاب

یــــاهـو


اشتراک

 


 


f3su4o

شروع ترم

2vuc754

یک هفته بعد از شروع ترم

2anww4

دو هفته بعد از شروع ترم

2q8rivq

قبل از میان ترم

143fjty

در طول امتحان میان ترم

20959mr

بعد از امتحان میان ترم

344cd5l

قبل از امتحان پایان ترم

ehesxt

اطلاع از برنامه پایان ترم

9r3q8i

7 روز قبل از پایان ترم

122osw6

6 روز قبل از پایان ترم

ogjree

5 روز قبل از پایان ترم
iy0hkz

4 روز قبل از پایان ترم

167429v

2 روز قبل از پایان ترم

2lj6nna

1 روز قبل از پایان ترم

xm1xe8

شب قبل از امتحان
iwrdwy

1 ساعت قبل از امتحان

69j7yx

در طول امتحان

4hqjar

هنگام خروج از سالن امتحان

20959mr

بعد از امتحان

 

منبع:http://arombigir.blogfa.com/



¤ نوشته شده توسط برق86(شیراز) در ساعت 8:2 عصردوشنبه 87 تیر 24

«ماشا الیلیکینا» نام مشهوری در روسیه و مناطق روسی‌زبان است. او حدود 2 سال پیش به عنوان یک هنرپیشه جذاب و یک مدل زیبا مطرح بود و شهرت و محبوبیتش با اوج گرفتن «گروه رقص و موسیقی فابریک» در روسیه، به بالاترین حد رسید.
ماشا الیلیکینا، ستاره سابق سینما، رقص و موسیقی، اینک حجاب اسلامی در بر دارد و به تدریس در مدارس مشغول است. وی می‌گوید از جلوه‌های کاذب سابق متنفر است و اکنون احساس خوشبختی می‌کند.
آنچه در پی می‌آید مصاحبه سایت روسی Islam.ru با این هنرمند مسلمان شده است:



375412547_.jpg
ماشا الیلیکینا در جمع اعضای گروه موسیقی فابریک
(قبل از تشرف به دین اسلام)



1375photo2.jpg
تصویری از ماشا الیلیکینا بر روی جلد مجله مشهور ماکسیم
(قبل از تشرف به دین اسلام)



397412551_2.jpg
... و اما تصویری از ماشا بعد از تشرف به دین اسلام
و انتخاب حجاب و عفاف




 

 

• چطور شد که تمام موفقیت‌ها و درخشش‌های خود روی صحنه را زیر پا گذاشتی و به اسلام گرویدی؟
ماشا: من به لطف خداوند به سوی او گام برداشتم. این اراده خدا بود.
 

• در زمانی که یک خواننده بودی آیا فکر می‌کردی که روزی اسلام بیاوری، روزه بگیری و به حج بروی؟
ماشا: نه؛ حتی به ذهنم خطور هم نمی‌کرد که روزی به حج بروم و از بهترین و گواراترین آب، یعنی آب زمزم بنوشم. 

•  آیا راهی که برای مسلمان‌شدن طی کردی، مسیری طولانی بود؟
ماشا: من دو سال است که مسلمان شده‌ام. یک روز مطلع شدم که یکی از نزدیکترین دوستانم بر اثر یک حادثه در شهری دیگر به حالت کما رفته است. من نمی‌دانستم که چطور می‌توانم به او کمک کنم. آن روز برای اولین بار نماز خواندم و دست به دعا برداشتم و از خدای بزرگ کمک خواستم.
روز بعد همان دوستم با من تماس گرفت و گفت: «در آن حالات بیهوشی من تو را می‌دیدم و تو خیلی زیاد به من کمک کردی!»، من در آن لحظه بسیار گریستم؛ زیرا برای اولین بار در زندگی‌ام بود که چیزی از خدا می‌خواستم. 

• در حال حاضر به چه کاری مشغولی؟
ماشا: من پنج زبان اروپایی بلد هستم و در حال حاضر در مدرسه و دانشگاه تدریس می‌کنم. ضمناً برخی از نت‌های مجاز شرعی را نیز می‌نویسم.

• آیا موسیقی هم گوش می‌دهی؟
ماشا: بله؛ آثار «گروه ریحان»، «گروه سامی یوسف» و «گروه کت استیونس» ( که پس از اسلام آوردن نام خود را «یوسف اسلام» گذاشت) را گوش می‌کنم. 

• آیا چیزی از قرآن هم آموخته‌ای؟ آیا آمادگی داری که زبان عربی را هم به آن پنج زبان اروپایی اضافه کنی؟
ماشا: در ابتدا فکر می‌کردم که آموختن زبان عربی مشکل باشد. اما آن را شروع کرده‌ام و خیلی هم آن را دوست دارم و فکر می‌کنم کلیدی برای فهم دانش برتر باشد. 

• چرا گرایش به اسلام نسبت به ادیان دیگر بیشتر است؟ و چرا بیشتر کسانی که به اسلام می‌گروند از بین هنرمندان و فعالان در کنسرت و موسیقی هستند؟
ماشا: اسلام نسبت به ادیان دیگر، محکمترین اساس را دارد. تمام قواعد اسلام در زندگی کاربرد دارند. راه اسلام سعادت‌بخش است. 

• از اینکه مسلمان شده‌ای چه احسای داری؟
ماشا: احساس خوشبختی. امروز من این فرصت را دارم که مقایسه کنم قبلاً چه بودم و حالا چه هستم. من اکنون با حیات واقعی آشنا شده‌ام، پس خوشبختم. 

• و چه تفاوتی با قبل داری؟
ماشا: ایمان به خدا زندگی مرا متحول کرد. میل به عبادت خداوند در فطرت و وجود همه انسان‌ها نهاده شده است. من اطمینان دارم که خداوند به ما تفکر و تعقل نداده است تا بیاییم، زندگی کنیم، بخوریم، بخوابیم و بمیریم. خدا به ما فرصت زندگی کردن داده است تا به او برسیم.

• آیا گاهی به موفقیت‌ها و درآمد سابق خود فکر نمی‌کنی؟ حسرت آن دوران را نمی‌خوری؟!
ماشا: آن جلوه‌ها، پس از مسلمان شدن، برایم بی‌ارزش و منفور هستند. 

• از اینکه آشکارا خود را مسلمان معرفی می‌کنی هراس نداری؟
ماشا: نه نمی‌ترسم. برعکس، تکلیف و وظیفه خود می‌دانم که دیگران را از راه گمراهی بازدارم و به عنوان الگویی برای آنها باشم.

• از اینکه عکس‌های سابقت در اینترنت هست ناراحت نیستی؟
ماشا: من خودم دوست ندارم به این عکس‌ها نگاه کنم. اما اشکال ندارد که مردم آنها را ببینند تا برایشان عبرت شود و بدانند که انسان می‌تواند تولد دیگری داشته باشد و از نو به دنیا بیاید. انسان می‌تواند توبه کند و با انجام کارهای خوب، تمام سیاهی‌های گذشته‌اش را پاک کند، ان شاء الله.

• اینک چه چیزی از «اسلام» می‌توانی به دیگران بگویی؟
ماشا: اسلام می‌گوید: «اگر نمی‌توانی راجع به خدا بیندیشی حداقل سعی کن از قید خودت رهایی یابی و پلیدی‌های نفست را مهار کنی؛ رذایلی مانند خودپسندی، تکبر، حسد، ظلم، دروغ، خودستایی و خودنمایی». اگر کسی می‌خواهد به سوی اسلام گام بردارد فقط باید اندیشه کند و از فطرت خود مدد بگیرد. 

• چه پیامی برای مسلمانان داری؟
ماشا: آرزو می‌کنم که کارهای نیک و عبادات برادران و خواهران دینی من مورد قبول خداوند متعال قرار بگیرد و رحمت خدا بر خانه‌های آنان ببارد.

• و برای غیر مسلمانان؟
ماشا: امیدوارم کسانی که هنوز به دین اسلام مشرف نشده‌اند لحظه‌ای به خود بیایند و فارغ از انبوه اطلاعات پوچ و بیهوده‌ای که چشم و گوش مردم این عصر را فرا گرفته است کمی اندیشه کنند.





¤ نوشته شده توسط برق86(شیراز) در ساعت 7:56 عصردوشنبه 87 تیر 24

دوستان جدید پیدا کنید اما دوستان قدیمی را هم حفظ کنید، اینها نقره و آنها طلا هستند.پرمودابترا
-----------------------
کسی‌که حفظ جان را مقدم بر آزادی بداند، لیاقت آزادی را ندارد. بنجامین فرانکلین
---------------------------  
شما ممکن است بتوانید گلی را زیر پا لگدمال کنید، اما محال است بتوانید عطر آنرا در فضا محو سازید. ولتر
----------------------------- 
اگر مثل گاو گنده باشی،میدوشنت، اگر مثل خر قوی باشی،بارت می کنند، اگر مثل اسب دونده باشی،سوارت می شوند.... فقط از فهمیدن تو می ترسند. علی شریعتی
 --------------------------- 
طلا را به وسیله آتش......زن را به وسیله طلا ........و مرد را به وسیله زن امتحان کنید.فیثاغورث
-----------------------------
هوس بازان کسی را که زیبا میبینند دوست دارند اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می ببنند
--------------
بعضی وقتها چشمام به قلبم حسادت میکنه ..میدونی چرا؟؟چون تو همیشه تو قلبمی ..ولی از چشمام دوری
-------------------------------------
عشق نمی پرسه تو کی هستی؟ عشق فقط میگه: تو ماله منی . عشق نمی پرسه اهل کجایی؟ فقط میگه: توی قلب من زندگی می کنی .عشق نمی پرسه چه کار می کنی؟ فقط میگه: باعث می شی قلب من به ضربان بیفته . عشق نمی پرسه چرا دور هستی؟ فقط میگه: همیشه با منی . عشق نمی پرسه دوستم داری؟ فقط میگه: دوستت دارم
------------------------------
آغاز کردن غالبا چندان هم سخت نیست، امّا ... ادامه دادن همیشه دشوار می شود
-------------------------
می خواست در مصرف عقل صرفه جویی کند،عاشق شد. می خواست در مصرف عشق صرفه جویی کند،ازدواج کرد. می خواست در مصرف بی خیالی صرفه جویی کند،بچه دار شد. می خواست در مصرف زندگی صرفه جویی کند،خودش را دار زد
-------------------------------------
**پیرزنه تو اتوبوس هی میگفته نی نای نی نای نی نای نای ، همه هم دست میزدن براش بعد یهو دست میکنه تو کیفش دندوناشو در میاره میگه نیاوران نیگه دار
---------------------------------------------------
 وقتی ارتباط عاشقانه ات به انتها میرسد ، فقط به سادگی بگو«همه اش تقصیر من بود .جکسون براون
---------------------
آنکسی که از رنج زندگی بترسد ، از ترس در رنج خواهد بود
.چینی



¤ نوشته شده توسط برق86(شیراز) در ساعت 1:57 عصردوشنبه 87 تیر 24

 

دشمنان در نبرد با فرزندان خمینی کبیر گور خود را مهیا کنند

انجمن اسلامی دانشجویان 37 دانشگاه کشور در نامه‌ای خطاب به سران کاخ‌سفید با اشاره به اینکه طرح‌ شهادت‌ به‌ عنوان‌ موتور محرکه‌ مبارزه‌، مفهوم‌ جدید از شکست‌ و پیروزی‌ و تقدس‌ دادن‌ به‌ عمل ‌سیاسی مهم‌ترین‌ مسائلی‌ بود که ‌امام (ره) برای جوانان ایران به یادگار گذاشتند، تأکید کردند: دشمنان در نبرد با فرزندان خمینی کبیر گور خود را مهیا کنند.

به گزارش گروه سیاسی «شبکه خبر دانشجو»، در نامه انجمن اسلامی 37 دانشگاه کشور که خطاب به سران کاخ سفید نوشته شده، آمده است: می‌خواهیم برای شما از تاریخ انقلابمان بگوییم؛ انقلابی که تمام محاسبات شما و پیش از شما را در جهان برهم زد و گفتمان جدیدی را برای ملت های آزادیخواه جهان به ارمغان آورد.

این نامه در ادامه با اشاره به اینکه باید سرچشمه این انقلاب را در مکتب و الگویی تاریخی که مردم ایران را با مفهومی به نام پایداری و ایستادگی آشنا کرده است، جست، آورده است: از این‌ رو است‌ که‌ رهبر و بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، نهضت‌ چهارم ژوئن سال 1963 میلادی را با بهره‌گیری‌ از مفاهیم‌ مربوط‌ به‌ قیام‌ کربلا و عاشورا شروع‌ کردند و در مبارزات‌ سال‌های‌ 1979 نیز روی‌ عنصر شهادت‌ و مبارزه‌ علیه‌ طاغوت‌ تأکید ورزیدند.

انجمن اسلامی دانشجویان 37 دانشگاه کشور با بیان اینکه طرح‌ مسئله‌ شهادت‌ به‌ عنوان‌ موتور محرکه‌ مبارزه‌، ارائه‌ مفهوم‌ جدید از شکست‌ و پیروزی‌، تقدس‌ دادن‌ به‌ عمل ‌سیاسی‌ و پیام‌رسانی‌ عاشورا از مهم‌ترین‌ مسائلی‌ بود که‌ توسط‌ ایشان در آن سال‌هایی که تئوریسین های همفکرتان سکولاریزه کردن بشریت را پیگیری می‌کردند، مطرح‌ شد، خطاب به سران دولت آمریکا آورده‌اند: در چنین الگویی، جوانان ایران زمین آموختند که زندگی بدون مبارزه در حقیقت نوعی زندگی توأم با مرگ یا زندگی غیر پویاست؛ این در حالی است که حقیقت زندگی را باید در مبارزه همراه با استقامت و پایداری جستجو کرد که عالی ترین هدفش رضای خداست.

این دانشجویان با تأکید بر اینکه به برکت گفتمان انقلاب اسلامی، امروز فرهنگ مبارزه و نگاه عاشورایی به مفهوم شکست و پیروزی در جوانان مسلمان این آب و خاک همچنان زنده است و این جوانان همه روزه و هر لحظه خواهان شهادتند، خطاب به رژیم غاصب صهیونیستی، خاطرنشان کردند: بسیاری از صاحبنظران برجسته دنیا بر این عقیده اند که صهیونیست‌ها اداره کنندگان حقیقی شما هستند و به نوعی نقش شما همانند آن عروسکی است که به دست صاحبش به حرکت در می آید؛ این نظر آنجایی به واقعیت نزدیک می شود که همگان می دانند که یکی از شروط ورود شما و گذشتگانتان به کاخ سفید، اعلام برده حلقه به گوش بودن برای سیاستمداران صهیونیستی است، اما به اربابان صهیونیست‌تان بگویید که همانطور که توانستند در جنگ 33 روزه با حزب الله به پیروزی دست یابند، حتماً در نبرد با فرزندان خمینی کبیر نیز موفق خواهند شد گور خود را محیا کنند؛ و چه شیرین است آن روزی که جهان بدون این رژیم سفاک را تجربه کنیم.

در بخش دیگری از این نامه تصریح شده است: امروز به مدد گفتمان انقلاب اسلامی، کانون‌ها و محورهای مبارزه همه جانبه با تمامیت‌خواهی و انحصارطلبی و زورگویی شما و هم پیمانانتان در حال شکل‌گیری و تقویت است و از این منظر بیم آن را دارید که با صدور تفکر انقلاب اسلامی، منافع نامشروعتان در سراسر دنیا به خطر افتد و از این رو است که برنامه اصلی خود را در مهار و جلوگیری از پیشرفت و کارآمدی این گفتمان بنا نهاده‌اید.

در پایان بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان 37 دانشگاه کشور خطاب به سران کاخ‌سفید تأکید شده است: ما دانشجویان مسلمان دانشگاه‌های ایران برای رویارویی با شما لحظه شماری می‌کنیم؛ منتظر خواهیم ماند تا از مزدورانتان خوراکی بسازیم برای کوسه‌های خلیج فارس؛ منتظر خواهیم ماند تا افسانه‌هایی بسازیم برای کودکانتان، تا به یاد داشته باشند که ایران کجاست؛ منتظر خواهیم ماند تا فقط با اشارتی از سوی مقتدایمان، دنیایتان را به جهنمی هولناک مبدل کنیم؛ این انتظار را بر ما طولانی نکنید.

این نامه از سوی انجمن‌های اسلامی دانشجویان دانشگاه‌های زیر نوشته شده است.
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ارومیه
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه یزد
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شاهد
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه دریانوردی و علوم دریایی چابهار
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بابل
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
* انجمن اسلامی دانشجویان مرکز آموزش عالی امیرکبیر اراک
* انجمن اسلامی دانشجویان مرکز آموزش عالی کرمانشاه
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سمنان
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه زابل
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه ارومیه
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه محرگان محلات
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده صدا و سیما
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ایلام
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده علوم قضایی
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی سبزوار
* انجمن اسلامی دانشجویان پردیس قم دانشگاه تهران
* انجمن اسلامی دانشجویان آموزشکده فنی دختران کرمانشاه
* انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علوم پزشکی شاهرود
* انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر
* انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه شهرکرد
* انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه بین المللی آبادان
* انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه هرمزگان
* انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه محمودآباد مازندران
* انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران
* انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه آزاد اهواز
* انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد
* انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه بوعلی سینا همدان
* انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه شهید چمران اهواز
* انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه اراک
* انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علوم پزشکی همدان
* انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز

منبع:

http://espartakos2007.blogfa.com

¤ نوشته شده توسط محسن مهرورز در ساعت 1:15 عصریکشنبه 87 تیر 23

 

The Scope of New World Order

The range of the New World Order Diplomacy is not restricted to the Middle East, though planning for this region is kingpin upon which rests its success. In fact, any Muslim country, which attains even a trace of power or where there is slight danger of rising "Fundamentalism", faces pressure from NWO diplomacy and eventually any such threat is done away with. Pressure on Pakistan and Libya is part of this policy of the NWO diplomacy. Punitive action is destiny of all such nations, which aspire to stand dignified in world.

The Case of Pakistan

Nuclear Issue: What US demands of Pakistan, is quite clear. The core demand is Pakistan abandon intention to make a nuclear bomb and roll back all progress made in this direction. This also includes opening up of its atomic power plants for international inspection (i.e. US inspection), this essentially in line with the inspection being carried out nowadays in Iraq. If Pakistan refuses to comply, then according to the Pressler Amendment – especially tailored for Pakistan – all aid it receives (which is more a web of loans then aid), should be stopped. Even US scholarships our students receive shall cease while other countries will also be pressurized to stop assisting Pakistan. Interestingly, American scholarships have already been stopped. Another threat to Pakistan is that trade routes will be closed and it will be left alone to suffer. In addition to this, surprise strikes by India and Israel on Pakistan’s nuclear facilities can be made any time and India can be made to go on war with Pakistan.

Kashmir Issue: Another US requirement is that Pakistan stop supporting the Kashmiri Freedom Fighters in any manner whatsoever. If it does not agree, it will be labeled terrorist state and has to face economic sanctions, opening the way for military and economic maneuvers against it.

Afghan Issue: Yet another US desire is that Pakistan should give up its whims for setting up of an old guard Islamic rule in Afghanistan. Such a possibility is totally unacceptable anywhere in the world because it is considered a danger to Western cultural mores. Such a proposition shall be the hardest bit for Western countries and the US to swallow. Together with Turkey and Iran, if ever deciding to join hands with the newly independent Russian and Muslim states, an Islamic Afghanistan possesses enough potential to form core Islamic regional bloc. This perhaps is the main reason why the Western mind is wholly against Islamic Afghanistan. This block will, of course, be much more formidable than the one that already exists in the Middle East.

Afghanistan has a pivotal position in this vastly extended, strategic zone of immense importance. Russia’s own defense is now also at stake after fragmentation of the former Soviet Union. Hence, the New World Order has included Russia’s defense as part of its policy. It shall extend all help to the Communist regime to curb Muslim nations’ rise and their intent of control over the entire Central Asian region. This cooperation has already started. If closely observed, we shall find that the independence of Baltic states is acceptable, demands of freedom can be accommodated by Russia elsewhere in the Soviet Union. However, if Muslim states demand independence, danger signals start buzzing everywhere. Even, Muslims’ mentioning ‘freedom’ tantamounts to causing panic in the hearts of Europeans and Americans.

Identity Issue: Finally, Pakistan must give up its dream of a vast Muslim block arrangement in the area. It should stop looking towards the North and West and ought turn its face eastwards toward India under whose dominance it should be prepared to live. It worries America if Pakistani delegation takes lead in visiting the Central Asian Muslim states with a view to fostering better, political, economic and cultural relations. US briefings that appeared in press following such visits makes it clear that improvement in relation between Pakistan and the US are not the later’s cup of tea.

The Case of Libya

Libya is another source of worry to the West. The US and Western countries cannot tolerate Gaddaffi since he openly supports countries which they consider rogue. Though the Libyan regime’s illegal international actions cannot be condoned, yet one must condemn killings of innocent Libyans both at home and abroad. The way Libya is being singled out for preferential scapgoating and condemnation every where, is something which deserves censure.

Wrong Libyan policies do not merit catastrophic US military action. How can one justify US attack on Libyan territory where 90 per cent victims were totally innocent men, women and children. There is no iota of truth in involving Libya in Pan Am bombing all of a sudden and opening the way for military offensive on it. What mockery! The investigating agency found Libya written on small decipherable bits, while the Pan Am airplane was blasted to smithereens. The cause of war lies some where else; the reason for shelling Libya is its ability to disturb the New World Order. If, for one minute, we accept US actions most just and its agencies most competent:

    • Why could not they find clue to UN representative Count Bernadot’s killing on Sept. 17, 1948, by Israeli terrorists in Palestine’s Jewish area during a road block?
    • Why no one was caught when the US counsel woman was shot on May 26, 1948?
    • Why US agencies fail to find a single tell tale sign when the US ambassador and military attaché got killed with Pakistan’s president Ziaul Haq and a number of other generals in an airline blast at Bahawalpur in Aug 1988?
    • Why innocent Palestinians are being killed day and night?
    • Why Kashmir is burning?

 

No probes are usually made to find out who is behind such incidents; no cases are registered; no terrorists get caught, and; no action follows such incidents. If ever an investigation is completed, its results got never published. The most emphatic reason is always: – It’s a matter of national security!

The Gulf war was, in fact, staged to pave the wave for New World Order supremacy. The collapse of Iraq’s economy, the destruction of its military prowess and the deaths of Iraqis due to poverty, starvation and disease are cruel part of this strategy. Saddam Hussain is accomplice in the whole game plan. What reward he got for attacking Kuwait and then surrendering to the American army without even a fight, is his still being in the driver’s seat. With this background clear in mind, one should not then be surprised at the world’s silence to what is now happening in Iraq. What is, however, lamentable is the fact that those who cried foul when Iraq attacked Kuwait (since both the countries were Muslim), now maintain silence in wake of US sanctions!

Lessons to Learn

What happened in Spain in 1491 didn’t occur unexpectedly. Everyone knew it was coming. Likewise, the 1991 Peace Conference, held in Madrid, was the climax of earlier smaller events.

It’s not a blind world ruled by a blind sovereign, neither did the world came into existence by chance. It is not possible that the harmony of night followed by day is under control of a powerless being and that this rotation is the result of an accident. This world was created on the basis of truth and it’s functioning is based on this same principle. Control of each and every thing in the skills and the earth lies in the hands of the Lord of the worlds, Who knows everything that is hidden from human perception. Who is merciful and all-powerful and Who is the Master Planner. All that is happening in the universe is under his control. Therefore, it’s necessary that man ponders over the reason why something happened in by gone days; neither does he need to worry about the reason behind what is happening to day. In any case, man cannot do any thing to prevent something in future, which has already been predestined. There is no escape from the Divine decree: Whether a man loses or gains, all is according to the scheme and will of Allah Almighty.

What caused the 781 years era of Muslims’ political, economic, scientific and cultural dominance in Spain to sink into oblivion? The first and foremost reason is that Muslims became victims of mutual chaos and differences, followed by excesses on each other and bloodshed. Other factors that brought about their decay included, love for luxury and easy living, hunger for wealth and thirst for power, undue fancy for race and pride for the creed.

There were three main groups of Muslims in Spain; the Arabs, the Berbers and the Spanish Muslims. Of the third category, some were new Muslims known as Moldoon, while others were born from mating between the two previously mentioned groups. The Arab group itself was divided into Kalpi, Yemeni, Syrian and many other groups. The different tribes constantly remained in a state of polarization and confrontation with each other. Each group had political, cultural and economic differences with the other. The new Muslims against the born Muslims and the Arabs against the non-Arabs leveled charges of exploitation and preferential and partisan treatment. Manipulation of one tribe against the other, bloodshed and grouping together of two tribes to fight the other, was common place. The result of infighting was that Muslim forces suffered defeat in France. Christian rulers who dominated lands in the North exploited each incident of mutual fighting and chaos among Muslims.

Causes of Gharnata fall: The killings and excesses among Muslims started when Tariq Bin Zi’ad conquered Spain in 711 and continued ruling for 50 years. If aYemeni Governor was killed or deposed, a person from the Taysi tribe would promptly replace him. This would be reversed if a Taysi was killed and an Yemeni would take his place. In the last 22 years of Amvi rule, which ended in the year 1030, no less than 22 persons ascended to the seat of power. As soon as Amvi rule ended, Spain was divided into many small states. This division was permanent and could not be rectified during Murabateen and Mohadain rule, which followed in later years.

Christian rulers slowly but surely extended and consolidated their power taking full advantage of bloodshed, infighting and differences among Muslims. They used to manipulate differences, provoking Muslims to fight among themselves. That’s why we find different Spanish Muslim states locked in battle each time we go through history. In this manner, Christians succeeded in dismembering and capturing the smaller Muslim states. Eventually, all that remained in 1238 was Gharnata. This small state was also gobbled up in 1491.

There is no doubt that Christians would take full advantage of infighting and bloodshed among Muslims. However, the most unfortunate and sad part of the story is that Muslims would, at time, join hands with Christian forces to attack and destroy their Muslim brethren. Many such shocking incidents are found in history. When Yusuf Bin Tashfin came, a number of Muslim states called Christians to come to their aid for fear they would be dislodged from seat of power. The people of Ishabila wrote to a Muslim officer serving the Christians: "Inform the Christian king of our plight and tell him we need his help to rid us of Murabatine…"

The most heart-breaking events, however, concern the last days before the fall of Gharnata. Maulai Hasan was the last Muslim rule who refused to pay to the Christians. His two sons, Abu Abdullah Muhammad and Yusuf, rebelled against their father at the instigation of the Christians, just when Muslims were locked in the most important of battles for their survival. Maulai Hasan succeeded in defeating his sons but was forced to withdraw forces engaged in battle against the Christians. When he got fed up of the situation, he handed power to his brother Azaghil. When this happened, the Christians armed his son Abu Abdullah to fight Azaghil who was then in a fix. He had to resist the opposition on too many fronts. At times Ferdinand succeeded in capturing a state and sometimes Abu Abdullah. In this state, Azaghil eventually accepted Ferdinand’s dominance to save himself. Eventually, both Azaghil and Abu Abdullah were deposed, sent to exile and forced to live in abject poverty till their death.

The countless number of Christian agents among Muslim rulers and the government functionaries were unlike Muslims. They were not slaves to Christian culture or thinking, rather they were attracted to gold, wealth and luxury for which they had sold their moral values.

Muslim rulers used to conspire with Christians, keep the local population in dark and then leave them to their mercy. Muslim preachers used to issue religious verdicts (fatwas) on different matters but no one used to take heed. Tyranny, excesses and oppression, would be committed on Muslims but no one would rise to their defense.

Time to Reconcile

We will find no difference if we compare the situation that prevailed in 1491 and the Muslims’ circumstances in 1991. Arabs are against Turks, Iraq against Kuwait, Egyptians against Yemenis, Punjabis against Bengalis – they are all Muslims up in arms against their brethren. The deplorable Muslim condition centuries before is what we find even today. Western secular Christian powers have always been instrumental in keeping Muslims polarized with a view to keep them under their dominance. The Madrid Conference started in the aftermath of the Gulf War. What actually happened there? Arabs fought Arabs, or precisely Muslims killed their Muslim brethren. The Western countries first jointly armed Iraq. When it became a power to reckon with, it was destroyed. In Jordan, Palestinians were killed en-masse in Black September, an offensive was launched by Syria in Lebanon, Palestinians were murdered in Beirut’s refugee camps, while a large number of Palestinians were arrested by Jordanians in the Gaza Strip. Who were the perpetrators of these onslaughts and who were the victims. Were they all not Muslims? Why should the Palestinians not adopt similar policies if Egypt can go to Camp David with out them and if Saudi Arabia and Kuwait openly announce they are ready for peace with Israel, whether Palestinians come to the talks table or not.

The above mentioned facts point to one weakness which is a hard fact to accept. The Muslim Ummah have deviated from its purpose of existence and has, perhaps, lost faith in its actual mission.

The command of Allah was to worship Allah alone, but we have erected color, language, race and high family status as idols for worship. We have fallen headlong into the very crater of fire from which we were saved. Allah’s command was: "not to fight among yourselves or you will be weakened and rendered ineffectual". We raised war on controversial issues, which indeed weakened us and undermined our solidarity and power. The Prophet of Allah said "Beware, don’t turn to disbelief after me and start cutting each other’s throats". Instead of considering all Muslims as our brethren, we started labeling them as Amvi and Abbassi, Arab and non-Arab, Arab and Berber, Arab and Turk, Egyptian and Yemeni, Punjabi and Bengali and Sindhi and Muhajir. It was us who created small pockets of power like Kuwait and Iraq and who made them shed each other’s blood.

Despite firm belief in the Qur’anic doctrine that hatred and confrontation among Muslims is punishment for deviating from Allah’s ordained mission for man on earth, this is exactly what they are doing today. They have succumbed to mutual differences and hatred like the Christian groups each of whom sticks to its own rites and customs. Today the Christians, Jews and Hindus had dominated Muslims in all spheres of social, political, economic, scientific and all other activities, right from Indonesia to Morocco. Allah warned us to stick to our oaths lest He would harden our hearts and allow others to take over our land.

High Hopes

Apparently, the situation appears bleak and hopeless. The prospects are that it will become even gloomier. However, we must bear in mind that it is not 1491, rather it is 1991. Today, Muslims have not come down after a rise to power and dominance, instead they are witnessing waves of awareness after being hounded for decades. It is the resurgent waves of awareness among Muslims, which have created panic and restlessness in Israel, the US and the West. In fact, the New World Order diplomacy is the outcome of this worry. Global Muslim resurgence is not like the secular movement whose leaders sought to get independence from political dominance of the West. It resulted from efforts made to disseminate the Islamic message by leaders like Syed Maudoodi, Hassan-al-Banna Shaheed and teeming number of other personalities. Due to these leaders’ 50 years hard work, we find today a selfless, well-groomed and dedicated generation ready to sacrifice life to fulfill pledge to Allah and his last Prophet (pbuh). This wind of change has the potential to close the era of Western oppression and tyranny.

There are countless signs of Muslim awakening, for example:

  • Islamic movements in Muslim countries are flourishing
  • Da’wah work is progressing admirably even in the US
  • The new generation is increasingly Islamic-identity-conscious
  • Ill-equipped Mujahideen have brought giant like Russia to its knees despite shortage of man power
  • Notwithstanding the short comings in the Iranian revolution, it still proved Islam is a uniting factor which possess force to throw out formidable external forces
  • Kashmiri are fighting sternly against Indian occupation forces despite shortage of men, weapons and external support
  • Mosques are thronged with worshippers in the newly independent states of Central Asia

On the other hand, the US seems to be losing economically. Forces opposing its dominance over entire globe are becoming increasingly powerful. The elite among Americans is seriously predicting a future war with Japan. Rivalry between Europe and the US is becoming a possibility. The concept that only the US is the policeman and dictator of economic policy, is something the world is finding difficult to swallow.

However, the desire for a better future, cannot be attained easily. Like manna and quails, it will not fall from the sky. They require effort, struggle and hard work. Hence, it’s necessary that Muslims tightly rein their horses, if they want to overcome the storm they have succumbed to. They have to respond to the dominance of the West. They must seriously ponder over what happened to them in the past and why. At the same time they should realize why they have fallen into a dismal state in the world of today. Firstly, they should look inwards and change the outlook and values of their own family. It is not possible to change others if you are not willing to change yourself. Bravery, foresight, acumen, planning and struggle are required. We have to believe in ourselves as power to uproot the most formidable enemies. However, we should realize that we cannot defeat our opponents merely by demonstrations, slogans, foul language and hatred. Remember! Enemies don’t remain enemies forever. We can reap fruit both form the pastures of Umar-bin-al-Khattab and Ghengis Khan. Who knows in which land and in whose army a potential mujahid is ready for the taking.

No doubt a great challenge lies ahead for the Ummah. The responsibility to stimulate the Muslim world to greatness however, falls heavily on the torch bearers of Islam, who are struggling to awaken Muslims from their slumber and who claim they are striving to implement the way and rule of Allah in this worldly sphere. The question is: "Will they accept the challenge thrown to them and come forward with, unity, struggle, concrete planning, unwavering beliefs and strict adherence to Islamic principles." That is what is needed if Muslims want to regain their lost glory.


Translation and adaptation of the editorial of Tarjuman Ul Quran December1991.



¤ نوشته شده توسط برق86(شیراز) در ساعت 6:24 عصرجمعه 87 تیر 21

   1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ


 

خانه| مدیریت| شناسنامه |ایمیل